«پاپ دیوانگان» نمایشنامهای برگرفته از جشنهای مضحک قرن 15 و 16 اروپا با نام «باکوس» است که در آن اشخاص ساده به مدت هفت روز به جای حاکم شهر بر تخت تکیه میزنند و احکام مضحکی صادر میکنند که موجبات شادی مردم را فراهم میآورد اما در این نمایشنامه داستان به شکل دیگری رقم میخورد.
ژان کوکتو نمایشنامه نویس، شاعر، کارگردان تئاتر، فیلمساز و نقاش در 5 ژوئیه 1889 در یک خانواده بزرگ با خلق و خوی بورژوازی در پاریس به دنیا آمد که به هنر اهمیت فراوانی می دادند. او 9ساله بود که پدرش خودکشی کرد و به این دلیل موضوع مرگ همواره با آثارش همراه شد.
نمایشنامه «پاپ دیوانگان» نیز که از این قاعده جدا نیست، داستان آشفتگی جوانی در جست وجوی خویش است. در این داستان، شخصیت ها بر اساس خمیره خود، به دور از هر گونه تصنع یا اجبار، در جریان داستانی هوشمندانه تحول می یابند.
داستان این نمایشنامه در سال 1523 میلادی، در شهری نزدیک مرز سوئیس اتفاق میافتد، جایی که «هانس» دهقان جوان، مطابق یک سنت قدیمی به عنوان باکوس یا همان به اصطلاح پاپ دیوانگان برگزیده می شود. «هانس»، حاکم هفت روزه که همه او را ابله دهکده می پندارند، همین که به این منصب برگزیده می شود، نقاب از چهره برمی دارد. بذل و بخشش را آغاز می کند، زندانیان را آزاد می کند، مالیات ناعادلانه را برمی چیند و حتی در صحنهای رودر روی کاردینال، فرستاده ویژه رُم، جامعهای را میستاید که اساس آن نیکوکاری است.
همچون بسیاری از دیگر آثار کوکتو، نمایشنامه «پاپ دیوانگان» نیز طرح اولیه انسانی ساده است که ضعفها و کاستیهای جهان را آشکار میکند و نشان میدهد که این سادگی و خلوص نوعی قدرت انساندوستانه و عظمت روح است که در عین حال هراس و دشمنی رقیبان را برمیانگیزد.اینگونه به چالش کشیدن قدرت حاکم، از آن رو که با عادات مألوف جامعه نمیخواند، نه تنها عموم مردم را با او همراه نمیکند، نفرت عمومی را نیز برایش به ارمغان میآورد و سرانجام تلخی برایش رقم میزند.
پاپ دیوانگان یا «باکوس» تعارض تیپهای متضاد است: دهقان بخت برگشته در برابر نماینده دستگاه حاکم، قدرت حقیقی در برابر دروغ و نیرنگ، شور انقلابی در برابر اعتقاد به دنیایی دیگر. لیکن مرکزیت تمام این تضادها با به میان کشیدن مسیح (ع) مطرح میشود.
در بخشی از این نمایشنامه میخوانید:
هانس: کارل! مزاحم نشوید.
فرمانده: عالیجناب، رئیس اصناف از من خواستند فورا شما را پیدا کنم.
هانس: چرا؟
فرمانده: یکی از دزدهایی که از زندان آزاد کردید، همین الان یک تکه پارچه از یکی از کسبه کلیسا دزدیده. مغازهدار تقاضای اجرای عدالت دارد. رئیس اصناف هم میخواند بدانند که چه باید کرد؟
کاردینال: راحت نیست...
هانس: دزد واقعی چه کسی است؟ آنکه از مغازهدار میدزدد یا آنکه جیب همه مشتریها را خالی میکند، آن هم در کلیسا؟ دزد واقعی مغازهدار است. به رئیس اصناف بگویید که به نام من دستور بدهد دزد، تکه پارچه را نگه دارد و مغازهدار اجناسش را نصف قیمت بفروشد.
فرمانده: اما...
هانس: امایی در کار نیست. در ضمن نظارت لازم در مورد اجرای این دستور به عمل بیاید...
کاردینال: همین الان دوتا از طرفدارانتان را از دست دادید. یکیشان نفرینتان میکند و آن یکی هم فکر میکند احمقید. دزد، دزدها را به دزدی تشویق میکند. مغازهدار هم صنف مغازهدارها را به شورش وامیدارد. رئیس اصناف و داروغه هم که هماهنگی این افتضاح را بر عهده میگیرند.
هانس: من به همه اینها میخندم....
کتاب «پاپ دیوانگان» اثر ژان کوکتو در 161 صفحه، شمارگان 500 نسخه و به قیمت هشت هزار تومان از سوی انتشارات قطره، چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما